گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فاطمه بنت اسد






مادر گرامی علی(ع) ابوطالب را چهار فرزند بود: طالب که از او فرزندي بوجود نیامد ، عقیل، جعفر و علی. این برادرها از لحاظ
سن به ترتیب، هر کدام ده سال از یکدیگر بزرگتر هستند. یک خواهر نیز بنام فاخته، داشتند. مادرشان فاطمه دختر اسد بن هاشم
بود. او نخستین دختر هاشمی است که در یک خانواده هاشمی، قدم بدنیا گذاشت. او اسلام آورد و به مدینه مهاجرت کرد و در
همانجا دنیا را بدرود گفت. در هنگام مرگ، پیامبر و علی ببالین او بودند و در مراسم کفن و دفن او شرکت داشتند. امام حسن و
امام حسین را فرزندان"فواطم(" 2) گویند؛ زیرا مادر آنها و مادر پدرشان و مادر جدشان خدیجه و مادر پدر جدشان پیامبر، همه
صفحه 13 از 31
فاطمه نام داشتند. هنگامی که فاطمه، مادر علی دنیاي فانی را بدرود گفت، پیامبر خدا پیراهن خود را فرستاد و او را در پیراهن
پیامبر، بخاك سپردند. کسی گفت: یا رسول الله، شما درباره فاطمه، کاري کردید، که درباره احدي نکرده بودید! فرمود: من
کودکی یتیم بودم. او مرا در دامن خود پرورش داد و بعد از ابوطالب، از همه مردم بمن مهربانتر بود. در روایت دیگر آمده است که
پس از مرگ فاطمه، رسول خدا ببالینش آمد و چنین گفت: مادر، خدا ترا رحمت کند. پس از مادرم، تو نسبت بمن مادري
مهربان بودي. در حالی که خود گرسنه بودي، مرا سیر کردي و در حالی که خود عریان بودي، مرا می پوشاندي. خود را از غذاي
خوب محروم می کردي و غذا را بمن می دادي. منظور تو از این کارها، تحصیل خشنودي خداوند و تحصیل پاداش آخرت بود.
سپس بدستور پیامبر، او را سه غسل دادند، یکی از این سه غسل با آب کافور بود. آنگاه پیراهن پیامبر را بر تن او پوشانید و کفن را
بر روي آن قرار دادند. پیامبر به اسامه، ابوایوب، عمر و یک غلام سیاه، دستور داد که قبر او را حفر کنند. همینکه به لحد رسید، بقیه
را خود پیامبر حفر کرد و خاکها را خود بیرون آورد. پس از آنکه قبر به اتمام رسید، پیامبر داخل قبر شد و در آن خوابید. سپس
گفت: خدایا، اي کسی که زندگی و مرگ بدست تست و هرگز نمی میري، مادرم فاطمه را بیامرز خدایا، حجتش را به او تلقین
کن و خانه آخرتش را وسعت ببخش، بحق پیامبرت محمد و سایر پیامبران. تو ارحم الرحمینی. پس از آن تکبیر گفت و به اتفاق
عباس و ابوبکر، او را وارد لحد کرد. در روایت دیگري آمده است که: پس از دفن فاطمه، اصحاب عرض کردند: امروز کاري از
تو مشاهده کردیم، که درباره احدي از تو مشاهده نکرده بودیم! فرمود: پیراهنم را بر او پوشانیدم، تا از جامه هاي بهشت برتنش
کنند و در قبرش خوابیدم، تا عذاب قبرش تخفیف یابد علی می فرماید: بمادرم گفتم: کارهاي بیرون خانه و آب آوردن را براي
دختر پیامبر انجام ده؛ تا کارهاي داخل خانه، آرد کردن و خمیر کردن را او انجام دهد. علی(ع) می فرماید: حلّه اي که با ابرایشم
بافته شده بود، براي پیامبر خدا هدیه آوردند. دستور داد که میان"فواطم "تفسیم کنم. آن را چهار قطعه کردم. قطعه اي به مادرم
فطامه و قطعه اي بفاطمه، دختر پیامبر و قطعه اي بفاطمه دختر حمزه و قطعه اي به... دادم.(در روایت فاطمه چهارم ذکر نشده است).
نیز می فرماید: مادرم از دنیا رفت. من خدمت پیامبر خدا رفتم و به او خبر دادم. فرمود": انا لله و انا الیه راجعون " آنگاه عمامه را از
سر برداشت و بمن داد و فرمود: او را در این پارچه، کفن کن. هنگامی که او را در جنازه گذاشتید، صبر کنید تا من بیایم. در حالی
که مهاجرین بهمراه پیامبر بودند و بپاس احترامش به او نگاه نمی کردند، تشریف آورد و چهل تکبیر گفت، آنگاه داخل قبر شد و
او را در قبر گذاشت و آیه الکرسی را قرائت کرد و گفت: خدایا او را در نور قرار ده. خدایا قلبش را پر از نور گردان. سپس از قبر
خارج شد . مهاجرین گفتند: برمادر علی تکبیراتی گفتی که بر دیگران نگفته بودي! فرمود: پشت سر من چهل صف فرشتگان ،
صف کشیده بودند. براي هر صف، یک تکبیرگفتم. او یازدهمین کسی است که به پیامبر خدا ایمان آورد و همواره مورد احترام
پیامبر خدا بود. پیامبر او را مادر خود خطاب می کرد. بهنگام مرگ، به پیامبر خدا وصیت کرد و او پذیرفت. او اولین زنی است که
با پیامبر خدا بیعت کرد. یکی از امتیازات برجسته مادر علی این است که در موقع ولادت علی سه شبانه روز در خانه کعبه بود و در
آنجا در پناه حمایت و سرپرستی خداوند به سر می برد. این مطلب، از لحاظ تاریخی مسلم و متواتر است. افتخار او این است که
علاوه بر مادري علی(ع)، پیامبر نیز در دامن او پرورش یافت و بزرگ شد.
فاطمه زهرا
بانوي اول اسلام پدرش پیامبر گرامی اسلام و مادرش خدیجه و خود مادر ائمه اطهار است. در روز جمعه 20 جمادي الثانیه، پنج
سال پس از بعثت و هشت سال پیش از هجرت، بدنیا آمد. او مادر سه پسر و دو دختر است. درباره عمر شریفش اختلاف است. راه
و رسم او در زندگی، کاملا نمونه و عالی است. عایشه می گوید: جز پدرش کسی راستگوتر از او ندیدم. در روایت است که میان
فاطمه و عایشه، بواسطه اینکه دختر هووي عایشه بود، اختلافی وجود داشت. عایشه گفت: یا رسول الله، از او بپرس که دروغ نمی
صفحه 14 از 31
گوید. حسن بصري گوید: در عبادت و خداپرستی، در میان امت بی نظیر است. بقدري بر سرپا ایستاد، که پاهایش ورم کرد.
پیامبر خدا از او پرسید: بهترین کارها براي زن چیست؟ پاسخ داد: اینکه مردي او را و او مردي را نبیند! پیامبر خدا او را در
آغوش کشید و مورد نوازش قرار داد. پس از مرگ پیامبر، هرگز خنده بر لبانش نقش نبست. براي تهیه آرد، دستهایش پینه بسته
بود. پیامبر خدا پنج بار سجده کرد. علت را پرسیدند. فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت: خدا علی را دوست می دارد. من
سجده کردم. سپس گفت. خدا حسن را دوست می دارد. من سجده کردم. سپس گفت: خدا حسین را دوست دارد. من سجده
کردم. سپس گفت: خداوند فاطمه را دوست می دارد. من سجده کردم. سپس گفت خداوند دوستان آنها را دوست می دارد. من
سجده کردم. از پیامبرخدا پرسیدند: بتول یعنی چه؟ فرمود: بتول کسی است که خون حیض نبیند؛ زیرا حیض براي دختران انبیاء
مکروه است. هرگاه پیامبر خدا از جنگ باز می گشت، فاطمه را می بوسید. هرگاه فاطمه بر پدرش وارد می شد، از جا برمی
خاست. پیشانیش را می بوسید و او را بر جاي خود می نشاند. خداوند به ده تن از زنان فضیلت بخشیده است: توبه به حوا، جمال به
ساره،(همسر ابراهیم) پرستاري به همسر ایوب، حرمت به همسر فرعون حکمت بزلیخا،(همسر یوسف) عقل به بلقیس(همسر
سلیمان) صبر به مادر موسی، برتري به مادر عیسی، خشنودي و رضا به خدیجه و دانش به فاطمه. پیامبر به او فرمود: فاطمه، ترا مژده
می دهم که خداوند ترا بر زنان عالم و زنان اسلام که بهترین دین است برگزیده است. پیامبر خدا بر او وارد شد و از حالش جویا
شد. پاسخ داد: من دردمندم و طعامی ندارم که بخورم! فرمود: دخترم، آیا خشنود نیستی که سرور زنان جهان هستی؟! پرسید:
پس مریم، چکاره است؟ فرمود: او سرور زنان عصر خویش و تو سرور تمام زنان هستی. من ترا بمردي داده ام که در دنیا و
آخرت سروري دارد. از امام صادق پرسیدند: حی علی خیرالعمل، یعنی چه؟ فرمود: منظور نیکی به فاطمه و فرزندان اوست.
پیامبر خدا به او فرمود: علی کسی است که فضیلت او را می شناسی. من از خدا خواسته ام که ترا بهمسري بهترین مردان درآورد.
او مایل است که با تو ازدواج کند. نظر تو چیست؟ فاطمه سکوت کرد. پیامبر خدا بیرون آمد و فرمود: سکوت او بمعناي اقرار
است. آنگاه بر منبر نشست و چنین گفت: ستایش خدا را که به نعمتش ستوده و بقدرتش پرستیده می شود. خدایی که همه
موجودات سر در اطاعتش دارند و از او بیمناك و به او امیدوارند و فرمانش در زمین و آسمان مجري است. مردم را بقدرت خود
آفرید و به احکام خود امتیاز بخشید و بدین خود عزت داد و به پیامبرخود، محمد(ص)، گرامی داشت. خداوند زناشوئی را موجب
برقراري نسب و امري حتمی شمرد. می فرماید: بشر را از نطفه آفرید و در میان آنها خویشاوندي و دامادي برقرار کرد( 3). خداوند
بمن امر کرده است که فاطمه را به همسري علی درآورم. من او را بمهر چهارصد مثقال نقره به همسري علی درآوردم. علی گفت:
راضی شدم. در روایت است که پیامبر خدا بعلی فرمود: دخترم را همانطوري که خداوند اراده کرده است، بتو تزویج کردم و به
آنچه خداوند راضی شده است، راضی شدم. اکنون همسرت در اختیار تست و از اختیار من خارج گردید. تو براي من برادر و داماد
و همکار شایسته اي هستی. خداوند از تو خشنود گردد. علی بشکرانه این ازدواج با میمنت، به سجده افتاد و گفت: خدایا، مرا
توفیق ده که شکر نعمتی که بمن ارزانی داشته اي بجاي آورم( 4). پیامبر خدا آمین گفت. پس از آنکه علی سر از سجده برداشت،
فرمود: خداوند این ازدواج را بر شما مبارك گرداند و میان شما الفت برقرار کند و فرزندان بسیار و شایسته اي از شما بوجود
آورد. آنگاه بدستور پیامبر، طبقی خرما آوردند و در میان حضار تقسیم کردند. زنان پیامبر نیز دستور یافتند که شادي کنند. جهیزیه
فاطمه زهرا یک برد و یک پوستین بود( 5). پیامبر خدا در بستر مرگ بعلی فرمود: سلام بر تو اي پدر دو دسته گل، حسن و حسین.
ترا سفارش می کنم که نسبت بدخترم در این دنیا مهربان باشی. بزودي دو رکن محکم، در زندگی تو ویران می شود. شکیبا باش.
هنگامی که پیامبر خدا از دنیا رفت، علی فرمود: این یکی ازدو رکن. و هنگامی که زهرا از دنیا رفت، فرمود: این هم رکن
دیگر( 6)! هنگام مرگ، دخترش را کنار خود خواند و آهسته، سخنی با او گفت که گریه کرد. بار دیگر او را خواند و آهسته
سخنی گفت که فاطمه شاد شد و خنده کرد. پرسیدند: پدرت چه گفت؟ فرمود: بمن خبر داد که مرگ او فرا رسیده است. من
صفحه 15 از 31
گریه کردم. سپس بمن خبر داد که من نخستین فردي هستم که از میان افراد خانواده به او ملحق می شوم. من خوشحال شدم و
خندیدم( 7). بعد از پدر، همواره اشک می ریخت و دلش می سوخت. سر خود را از ناراحتی می بست و تنش لاغر می شد وگاهی
از هوش می رفت. بفرزندانش می گفت: پدر شما که نسبت به شما از همه کس مهربانتر بود و شما را در آغوش می کشید،
کجاست؟ آه! دیگر نمی بینم که این در را بگشاید و شما را بدوش بگیرد! سرانجام بیمار شد و چهل روز و بقولی بیشتر در بستر
بیماري افتاد. در دم مرگ، ام ایمن و اسماء و علی را طلبید و سه وصیت بعلی کرد: یکی اینکه با امامه، خواهرزاده اش که بچه ها را
دوست می دارد، ازدواج کند، دیگر اینکه جنازه اش را بکیفیتی مخصوص که از فرشتگان الهام گرفته بود در آورد. سوم اینکه:
کسانی که به او ظلم کرده اند، بر جنازه اش حاضر نشوند و بر او نماز نگزارند. ام سلمی همسر ابورافع گوید: در بیماري فاطمه،
من پرستاري او می کردم، روزي بیماري او آرام یافت. برخاست و بمن دستور داد که آب بر بدنش بریزم. پس از شستشو، غسل
کرد و لباسهاي نو خود را پوشید و گف ": بستر مرا در میان اطاق بینداز. پاها را بطرف قبله دراز کرد و خوابید و گفت: من می میرم
و غسل هم کرده ام. پس از مرگ کسی مرا برهنه نکند. آنگاه پیشانی را بر روي دست گذاشت و زندگی را براي همیشه بدرود
گفت. پس از مرگ، علی(ع) او را از روي لباس غسل داد * * * فاطمه زهرا از زنان مجاهد و رشید بود، او براي مطالبه حق علی و
دفاع از حقایق اسلام قیام کرد. در دوران زندگی کوتاه خود ساکت ننشست و حقایق را بگوش مردم رسانید. او علاوه بر اینکه
همسر علی است، از دوستان صمیمی اوست. او یگانه بازمانده پیامبر خداست که آنچه می گوید، حق است و در دامن پرمهر او
پرورش یافته است. خلافت حق علی بود. فاطمه زهرا از یکسو براي دفاع از حقوق از دست رفته خود و از سوي دیگر براي حقاق
حق خلافت علی، تا لحظه آخر حیات مبارزه کرد. او اگر از مردم دنیا کمک ندید و مظلومانه از دنیا رفت، پیش خدا محبوب و
سربلند است.
زینب کبري